اگر انسان همین باشد
بریدم من زانسان ها اگر انسان همین باشد
برای قتل همنو عش همیشه در کمین باشد
«اقتلو لاآمنو» شد محوراندیشه اش
مرا کافر بخوان هرگا چنین اندیشه دین باشد
شاد بودن شاد زیستن رمزو راز زندگیست
چه باید کرد حیاتی را که سرتاپا حزین باشد
حذر باید زآن کیشی که ترساند ترا ازمرگ
به آئینی وفادار بود، بهشتش درزمین باشد
کنار افگن هیولارا که قهار است وهم جبار
پرستش باید آنرا که رئوف ونازنین باشد
بگفت سعدی بنی آدم زهم دیگر مجزا نیست
پس چرا ماخود کشیم وسرشت ما چنین باشد؟
ره ورسم توای جاهد بسوی «نفرت آباد» است
نرو حدادبه آن راهی که بانفرت عجین باشد
مسعود حداد