ساختار آوایی  زبان فارسی دری

ساختار آوایی  زبان فارسی دری

نویسنده: عین الدین نصر

منبع: فصل نامه فرهنگی، ادبی و پژوهشی حجت، شماره سوم، از سال دوم، صفحه ۱۰ – ۲۱،  شماره مسلسل هفتم، میزان – قوس ۱۳۷۰

زبان فارسی دری یکی از زبان‌های خانواده ایرانی از شاخه بزرگ هند و ایران است (باید بر افروزند، شاخه هند و ایران به نوبه خود به شاخه بزرگ‌تری به نام هند و اروپایی وابسته‌گی می‌دارد). این  زبان از نگاه ساختار هم گردانشی (تصریفی) است و هم پیوندی از همین روی این زبان بیشترین توان واژه سازی را  در خویش دارد.

در باره سر چشمه و جای پیدایی فارسی دری سخن‌ها بیشتر است و همه دانش پژوهان و دانش‌مندان باهم، هم اندیشه نمی‌باشد. هر کدام به روی دید دانشی، احساسی و ملی خود اندیشه و نظریه‌یی را استوار داشته‌اند.

جای پیدایی فارسی دری خاک کشور ما است. این زبان در کوه پایه‌های بدخشان، دشت‌ها و کوه‌ساران بلخ، هرات و نیشاپور پیش از پیدایی آیین روشن و پاک اسلام گسترده بود و بدان سخن زده میشه تا آن‌که پس از پیدایی دین جهانی اسلام و به میان آمدن  دولت‌های ملی و آزاد طاهریان، صفاریان، سامانیان، غزنویان و غوریان این زبان به اوج بلند خود رسید و دارای ادبیات بسیار زورمند و جاودانی شد.

چنان‌که در بالا گفتم، در باره سر چشمه فارسی دری همه دانش‌مندان بین خود هم‌داستانی ندارند، بعضی وامانده تخاری و سغدیش می‌دانند و برخی از آنان بر آمده از پهلوی آشکانیش می‌گویند و اما شمار کمی از دانسته‌گان این زبان را تندیسه (شکل( تکامل یافته پهلوی  ساسانی می‌پندارند. مگر همه این اندیشه‌ها را نمی‌توان به روی رهمنودهای دانشی پذیرفت.

نگارنده می‌گوید- زبان فارسی دری یکی از لهجه‌های فارسی باستانی است و پیش از به میان آمدن دین مبین اسلام مردم در ایران کهن و خراسان بدان گپ می‌زدند. این سخن به روی گواهی‌‎های زبانی گفته می‌شود که آن‌ها  را در دسترس خویش دارم، پس اگر خدا بخواهد این حقیقت را از راه باز سازی زبان روشن خواهم کرد.

زبان فارسی دری زبان ملی رسم و دانش باشنده‌گان کشور ما، ایران و تاجیکستان است. شمار زیادی از آدمیان در کشورهای هندوستان، پاکستان، ترکیه، کشورهای عربی و برخی از کشورهای جهان پیشرفته بدین زبان نیز سخن می‌گویند، به گفته دانش‌مندان در جهان بیش از سه ملیون نفر به زبان فارسی دری سخن می‌زنند.(۱)

در درازای تاریخ این زبان به نام‌های گوناگون یاد شده است. واژه فارسی عمر دراز دارد که اکنون هم کار برد آن جهان‌گیر است. واژه  دری به معنای فصیح، رسا، شیرین و لطیف و دور مانند که این روی نام گذاری را من می‌پذیرم، پس از سال ۱۳۴۲ خورشیدی در کشور ما تندیسه رسمی را به خود گرفت. واژه تاجیکی را که پس از انقلاب اکتوبر در روسیه شوروی، برای مردم فارسی زبان پار دریا به خود شکل زبان گرفت، به گونه یکی از شیوه‌های این زبان می‌توان دانست. فارسی دری نام دیگری است که در نوشته‌های سخن‌وران و دانسته‌گان  گذشته و اکنون ما بسیار آمده است می‌آید به هر حال، همه این نام‌ها به یک زبان گفته می‌شود و همانا فارسی ویا فارسی دری است که به گفته شاعر تاجیکی محبوب هر فارسی زبان جهان می‌باشد.(۲)

قند جوی، پند جوی، ای جناب،

هر چه می‌‍جویی بجو.

بیکران بحریست، گوهر بی‌حساب

هر چه می‌جویی بجو.

فارسی گویی، دری گویی ورا،

هر چی می‌گویی بگو

او مرا تنها زبان مادریست،

هم‌چو شیر مادر است.

بهر او تشبیه دیگر نیست، نیست

چون که مهر مادر است.

زین سبب چون شوخی‌های دلبرم

دوست می‌دارم ورا

چون نوازش‌های گرم مادرم

دوست می‌دارم ورا

(مومن قناعت)

با آن‌چه گفته آمد درین نبشته ساختار آوایی زبان فارسی دری را از تمام نگاه‌های دانش و پژوهش وهمانایی مورد فروکاوی قرار می‌دهیم:

ساختار آوایی

واژه‌ها از آوازها ساخته می‌شوند، با نبودن آواز واژه‌یی هستی ندارد. چون واژه  یگانه نمای(واحدی) نیرومند زبان است پس هستی زبان به هستی واژه‌گان وابسته است. بدون شک واژه بیرون از ساختار دستوری زبان و بر خمیره سرشتی تندیس آوازی هستی ندارد.

بنابراین، زبان از آوازها ساخته شده است. پس آوازها از جمله آخشیج‌‍های سازنده زبان آدمی‌اند. زبان فارسی دری هم از این روند به دور مانده نمی‌تواند.

ساختار واج هم‌خوان زبان فارسی دری را بیست و یک آواز تشکیل می‌دهد و از آن نیمه واکه را دو، در شمار ساختار واج واکه‌های این زبان دانش‌مندان زبان شناس اتفاق دید ندارند. ما در این نوشته به تمام این نا هم‌داستانی‌ها با نظر داشت شیوه‌ها، لهجه‌ها و گویش‌های زبان فارسی دری نظر کوتاهی خواهیم انداخت.

بند نخست- هم‌خوان‌ها:

در زبان فارسی  چنان چه گفته آمدیم، بیست و یک واج هم‌خوان هستی دارد. بر افزود بر این واج‌های دارم  گرفته شده و آمده از زبان عربی در این زبان نیز هستی دارند که بیشتر پهلوی خطی را به خود می‌گرند نه آوایی را در این‌جا نا پس از روشنی انداختن به واج‌های سر چشمه‌یی این زبان به واج‌های از بیرون آمده، هم‌چنان نظری خواهیم کرد، روش روشنی اندازی آن خواهد بود که هر یکی از هم‌خوان‌ها را هم با نظر داشت بر آمدگاه و مخرج، و هم از نگاه شیوه پیدایی آنها توضیح می‌نماییم.

پیش از این‌که به اصل مطلب بپردازیم، می‌بینیم – هم‌خوان چیست آن را شناسا می‌کنیم، هم‌خوان آوازی است که هنگام آفریدن آن بندش در ناحیه تولید صدا رخ می‌دهد یعنی هوا  به آزادی گریخته نمی‌تواند هیچ گاهی هسته هیجا نیست بلکه در پیرامون آن جای دارد.

در این‌جا هم‌خوان‌ها را از نگاه شیوه پیدایی آن‌ها دسته بندی نموده و مخرج و ویژه‌گی‌های آن‌ها را درضمن مورد گفتگو قرار می‌دهیم.

  1. هم‌خوان‌های انسدادی: در زبان فارسی دری هفت هم‌خوان انسدادی موجود است. یک هم‌خوان انسدادی دیگر که همراه با واژه‌های قرض از زبان عربی به این زبان وارد شده است که به صفت واج وامی پنداشته می‌شود. این واج را فارسی زبانان به هنگام فراگیری (تلفظ) کرده نمی‌توانند.

اینک به گونه زیرین هر یکی از این واج‌ها را توضیح می‌نماییم:

۱-/p/ : در هنگام آفریدن این آواز دو لب با هم می‌چسپند و برای لحظه کوتاهی راه جریان هوا را بسته می‌نمایند و پس از این‌که بندش دور شد، آواز انسدادی شنیده می‌شود. در آفریدن این آواز لب پاینی پویاست، پی تولید کننده گفته می‌شود و چون لب بالایی ایستاست جای‌گاه تولید می‌شود.  از این‌که هنگام آفریدن این آواز تار آواها به لرزش در نمی‌آیند، واج بی‌واک است.

در نوشتار و در برابر این آواز نگارک .پ. می‌ایستد به گونه نمونه شما این آواز را در فراگیری واژه‌های «پاک»، «پیاپی»، « مهین پرست»، « برپا»، «تپ تپ» و مانند آن‌ها می‌شنوید و می‌بینید.

۲-/b/: این آواز مانند/p/ آفریده می‌شود، تنها  در وقت آفریدن این واج تار آواها می‌لرزند، بنابراین با واک است.

در نوشتار به جای این آواز نگارک(ب) دیده می‌شود. به گونه نمونه شما آواز را در تلفظ واژه‌های «باده»، «بودن»،‌ «باز تاب»، «بد بینانه» و مانند آن‌ها می‌شنوید و می‌بینید.

۳-/t/: هنگام آفریدن این آواز نوک زبان و گاهی سر آن  به پس دندان‌های بالایی و به ویژه ثنایا می‌چسپد و برای مدت بسیار کوتاهی راه جریان هوا را می‌بندد و پس از این‌که راه جریان هوا باز شد، آواز/t/ شنیده می‌شود. آفریننده این آواز زبان و جای‌گاه بر آمدش دندان‌هاست. هنگام آفریدن /t/  تا آواها لرزش ندارد، پس بی‌واک است.

در نوشتاری به جای این آوازنگاری، ت، و، ط می‌ایستند. ط  در واژه‌های که از زبان عربی به زبان فارسی دری آمده‌اند، هستی دارند، به سخن دیگر این  نگارک سره زبان فارسی نیست؛ بنابراین، بر آمدگاه آن برخلاف مخرجش در زبان عربی، در زبان فارسی است، یعنی پس دندان‌های بالایی می‌باشد. این واج را به شمار در واژه‌های« توت»، « طاهر»، «تهران»، « تالقان»، «بابت»، « خاطر» دیده و شنیده می‌تواند.

۴-/d/: این آواز هم‌چون /t/ آفریده می‌شود، منت‌ها هنگام، هستی گرفتن/d/ تار آواها لرزش دارند. بدین روی،/d/ با واک است.

در نوشتار همال این واج نگارک. د. است،  شما این واج را در کلمه‌های«دنیا»،‌« دیدن»، « دارد»، «دانان» و دیگران دیده و شنیده می‌توانید.

۵- /k/: در فراگیری این آواز پس زبان بلند می‌شود و با نرم کام می‌چسپد و برای مدت بسیار کوتاهی راه رفتن هوا را می‌گیرد و پس از این‌که بندش از بین برود، آواز شنیده شده /‌k/ است.

در آفریدن این آواز عقب زبان آفریننده و نرم‌کام بر آمدگاه(مخرج) است. در هنگام تولید این واج تار آواها اهتزاز نمی‌نمایند، پس بی‌واک است.

در نوشتار همال این واج نگارک، ک. است به طور نمونه شما آن را در کلمه‌های «پاک»، «کار»، «کار کرد»، «کلام»، «یک» و امثال آن دیده و شنیده می‌توانید.

۶-/g/: تولید این آواز به مثلی /k/ است،؛ تنها به هنگام گفتن آن تار آواها اهتزاز می‌نمایند، پس با واک است.

در رسم الخط همال این واج. ک. است و شما آن را در کلمه‌های «بزرگ»، «تگرگ»، «گرگ»، «سنگ»، «چنگ» و مانند آن‌ها دیده و شنیده می‌توانید.

۷-/q/: در هنگام آفریدن این آواز عقب زبان با زبانچه می‌چسپد و برای لحظه‌یی راه رفتن جریان هوا را می‌بندد، پس از این‌که راه باز شد، این آواز شنیده می‌شود. به وجود ‌آورنده /q/ عقب زبان و مخرج آن زبانچه  است، در وقت گفتن این آواز تار آواها نمی‌لرزند بنابراین بی‌واک است. این آواز جفت واک ندارد.

در نوشتاری معادل /q/. ق است/q/ در واژه‌های «قرآن »،‌ «قدیم»، «عتیق»، «اتفاق»، و دیگران دیده و شنیده می‌شود.

۸- /p/: یکی از آوازهای دخیل از زبان عربی  و در زبان فارسی دری است که تلفظ آن برای فارسی زبانان بسیار مشکل می‌باشد. به صورت عموم فارسی زبانان/p/ .ء. و/G/.ع. را یک رنگ در فرا گویش خود به کار می‌گیرند مانند: «شروع»/surop/ سوال/supal/ دیگران پسان‌تر اگر روزگار میسر شد، در باره سخن بیشتر گفته خواهد شد.

جدول۱: آوازها انسدادی و همسان آن‌ها در رده نویس (رسم الخط) فارسی

نشانه آوازی                                                              نشانه خطی

B                                                                          ب

P                                                                          پ

T                                                                          ت، ط

D                                                                          د

K                                                                          ک

G                                                                          گ

Q                                                                          ق

  1. هم‌خوان‌های سایشی: در زبان فاری دری هشت هم‌خوان سایشی هستی دارند. یک هم‌خوان سایشی دیگر در زبان فارسی وجود داشت که فای عجمی نامیده می‌شود و اکنون به رنگ گستره‌یی از آن کار نمی‌گیرند. و هم‌خوان دیگر سایشی که از زبان عربی داخل زبان فارسی دری نیز شده در نوشتار به چشم می‌خورد مگر در گفتار از آن‌ها کار گرفته نمی‌توانیم.

اینک به گونه زیرین هر یکی از واج‌ها را شناسا می‌نمایم:

۱-/f/: هنگام گفتن این آواز پاینی با دندان‌های بالایی نزدیک می‌شود مگر به آن‌ها نمی‌چسپد. در این‌جا یک راهرو بسیار باریک برای گریز هوا به میان می‌آید، ‌چون راهرو وسیله باریک است هوا به آزادی از آن گذشته نمی‌تواند،  بلکه  با فشار و سایش از راهرو به بیرون می‌رود. پس آوازی که به این گونه به میان می‌آید، سایشی گفته می‌شود.

در آفریدن این آواز لب پایینی آفریننده و پیش دندان‌های بالایی بر آمدگاه است. در نام واژه آوا شناخت این واج را لبی و دندانی می‌گویند. این واج بی‌واک است و اکنون جفت با واک ندارد.

در نوشتار به جای این آواز نگارک. ف. نوشته می‌آید. شما این آواز را در هنگام گفتن و خواندن واژه‌های«فراز»، «افروختن»، «آفتاب»،«برف» ،«ژرف» و دیگران شنیده و دیده می‌توانید.

۲-/v/: راه آفریدن این آواز به مانند آفریدن آواز/f/ است. اکنون این آواز در زبان ادبی فارسی دری وجود ندارد؛ تنها در برخی از لهجه‌های شیوه دری کشور ما، در گوشه‌های دور افتاده بدخشان و تخار شنیده می‌شود.

در زبان نوشتاری کهن فارسی دری چنان‌که در پیش آمد این آواز به نام فای عجمی یاد می‌شد؛ و نگارک. ﭪ. به جای آن می‌ایستاد.

۳- /s/:  در تولید این آواز سر یا نوک زبان با بیره بالایی نزدیک می‌شود و راهرو بسیار باریکی را می‌سازد و راهرو از بسکه باریک است هوا با سایش و فشار از آن بیرون می‌آید و آواز با صفیر شینده می‌شود بنابرآن آواز/s/ سایشی است.

در تولید این صوت زبان تولید کننده و بیره مخرج است پس این صوت را بیره‌یی گویند و در نوشتار به جای این آواز نگارک‌های.س.ص.و.ث. می‌ایستد و شما آن را درهنگام ادای واژه‌های «سر»،«ثمر»، «صاف»، «اسرار»، «افسانه»، و غیره دیده و شنیده می‌‍توانید.

۴- /z/: راه آفریدن این آواز هم‌چنان راه آفریدن آواز/s/ بی‌واک است.

در نوشتار به جای این واج نگارک‌های .ز. ذ. ض. و. ظ. می‌نشیند. در نوشتار و گفتار شما این آواز را وقت تلفظ واژه‌های « زار»، «آذان»، «ظاهر»، «راز»،‌« عرض»، و دیگران شنیده دیده خوانده می‌توانید.

۵- /Š/: هنگام ادای این آواز پیش زبان بلند شده و با سخت کام راه بسیار تنگی را به وجود می‌آورد. زمانی‌که هوا می‌خواهد به بیرون فرار نماید به بندش رو به رو می‎‌شود، بنابراین با یک گونه سایش و صفیر بیرون می‌شود. زبان به هنگام گفتن این آواز تا جایی شکل نا دیده‌یی را به خود اختیار می‌‍کند. پس این آواز را یک آواز سایش گفته می‌توانیم.

چون در تولید این آواز زبان تولید کننده و سخت‌کام جای‌گاه تولید است، پس واج سخت‌کام است. در نوشتار معادل این آواز نگارک.ش. است. شما آن را در فراگویی واژه‎‌های «شهر»،‌«رویش»،‌«شاد»،‌«شما»،‌ و دیگران دیده و شنیده می‌توانید.

۶- /Ž/: آفریدن این آواز مانند /s/ است. صرف هنگام  گفتن آن تار آواها می‌لرزند و راز آن /Š/ نمی‌لرزند و پس /Ž/ واج با واک و/Š/ بی‌واک است.

در نوشتار همال این واج.ژ.و است و شما آن را در واژه‌های «واژک»،‌ «ژاژ»،‌» ژاله»، «اژدر»، و دیگران شنیده، دیده خوانده می‌توانید.

۷- /x/: در هنگام ادای /x/ پس زبان بلند می‌شود و راهی بسیار تنگ را با نرمی کام می‌سازد و هوای بیرون رونده هنگام گریز با سایش و اصطکاک بیرون می‌شود. از همین سبب است که /x/ را آواز سایشی گویند.

از اینکه به هنگام گفتن این آواز زبان تولید کننده و نرمی کام جای تولید است، پس یک آواز نرمکامی گفته شده میتواند.

در نوشتار به جای این واج نگارک. خ. می نشیند و شما آن را در واژه های«خوب»، «خدا»،‌«خلق»، «خادم»،‌«خدمت» و دیگران شینده،‌ دیده و خوانده می‌توانید.

۸-/ɤ/: راه آفریدن واج /ɤ/ مانند راه آفریدن واج /x/ است. تنها در وقت آفریدن /ɤ/ تار آوارها  می‌لرزند ودر /x/ نمی‌لرزند؛ پس نخستین با واک و دومین بی‌واک است.

در نوشتار به جای/ɤ/ نگارک .غ. می‌ایستد و شما آن را در واژه‌های «غلام»، «غم»،‌ «مرغ»،‌«باغ»،‌ »مرغ‌زار»، و دیگران  شنیده، دیده و خوانده می‌توانید.

۹-/h/: در زبان فارسی دری این آواز در حنجره تولید می‌شود. راه تولید آن چنانست که دو رشته آوازی طوری با هم نزدیک می‌آیند که راهرو بسیار باریکی را در بین خود می‌سازند و در نتیجه این فرایند هوا با فشار و سایش از بین آن می‌گذرد که آواز /h/  شینده می‌شود. باید گفت در این گیرودار تار آواها دقت لرزیدن به خود را پیدا کرده نمی‌توانند، پس این آواز بی‌واک است.

در این‌جا تار آواها هم تولید کننده این آواز و هم س تولید آن به شمار می‌رود. در نوشتار به جای این واج نگارک‌ها.ح.و.ه. می‌ایستد. شما آن را در تلفظ واژه‌های « کوه»، «جاه»،‌ »مجروح»، «صبح»، «حساب» و دیگران شنیده، دیده و خوانده می‌توانید.

در زبان گفتار این واج به صورت عموم از تلفظ می‌افتد و ما آن را در واج شناسی فارسی مورد فروکاوی قرار خواهیم داد.

۱۰- /: این واج وابسته به نظام واج زبان عربی است که در زبان فارسی دری به قسم واج قرضی داخل شده است. فارسی زبانان آن را به رنگ/h/ تلفظرمی‌نمایند و به صورت اصلی آن گفته نمی‌توانند. تنها به هنگام قرآن خواندن یا خوانش متون عربی، این آواز را به صورت اصلی آن تلفط می‌نمایم.

جای‌گاه تولید گلو و آفریننده ‌آن پسین‌ترین بخش زبان می‌باشد، بدین روی، این واج را گلویی گفته‌اند.

در نوشتار به جای این آواز .ح. می‌نشیند، شما آن را در تلفظ واژه‌های«محمد»، «احمد»، «محیط»،‌ شنیده، خوانده و دیده می‌توانید.

۱-/G/: سخن در باره این آواز هم چون در باره //ɦ است؛ تنها هنگام ادای این واج تار آواها می‌لرزند ودر //ɦ نمی‎لرزند. پس /G/ یک واج گلویی، سایشی با واک است و //ɦ جفت بی‌واک آن می‌باشد.

در نوشتار به جای این واج نگارک عربی. ع. می‌آید و شما آن را هنگام خوانش واژه‌های«عرب»، «عارف»، ‌«عید»، «موضع»، ‌«ربع»،‌ به تلفظ درست، خوانده، شینده و دیده می‌توانید.

جدول ۲٫ آوازهای سایشی و همسان آن‌ها در نوشتار

نشانه آوایی                                            نشانه خطی

f                                                        ف

Cv                                                     ﭪ

S                                                       ث، س، ص

Z                                                       ذ، ز، ض، ظ

š                                                        ش

Ž                                                       ژ

X                                                       خ

ɤ                                                       غ

H                                                       ﻫ، ‌ﻩ،‌ ﻪ

  1. ۳. هم‌خوان‌های انسدادی سایشی:

در زبان فارسی دری دو هم‌خوان انسدادی سایشی هستی دارند، این هم‌خوان‌ها عبارت اند از: / č /.و / ĵ /  در آفریدن هم‌خوان انسدادی سایشی دو عضو گفتاری طوری با هم نزدیک می‌آیند که برای لحظه بسیار کوتاهی راه جریان هوا را مسدود ساخته و از هم به عین زمان دور می‌شوند، و این دور شدند طوری صورت می‌گیرد که یک راه بسیار باریک بین آن‌ها به وجود می‌آید و در نتیجه هوای بند شده به فشار و سایش بیرون می‌شود. آوازی که از روی این روند به میان می‌آید انسدادی سایشی گفته می‌شود. اکنون به روشن ساختن واج‌های انسدادی سایشی می‌پردازیم:

۱-/ č /:  در تولید این آواز پیش زبان و گاهی مرکز آن با سخت کام نزدیک می‌شوند و روند انسدادی سایشی را بر قرار می‌نماید. در آفریدن این واج زبان تولید کننده و سخت‌کام مخرج است. بنابراین یک آواز سخت کامی است.

در نوشتار همال این آواز. چ. است و شما آن را در واژه‌های‌ «خرچ»، «چاک»،«دچار»، « چاره»،‌ «چاینک»،‌ و دیگران  شنیده، خوانده و دیده می‌توانید.

۲- / ĵ /: صورت تولید این صوت هم‌چون صورت تولید / č / است صرف در هنگام گفتن/ č / تار آواها می‌لرزند و دراز آن / č / نمی‌‍لرزند، پس/ č / بی واک و/ ĵ / با واک است.

در نوشتار معادل/ ĵ /.ج است و شما آن را در واژه‌های «جای»،‌«جواب»، « جاری»،‌« مخرج»، «خارج» و دیگران شنیده، خوانده و دیده می‌توانید.

جدول ۳٫ آوازهای انسدادی سایشی و معادل آن‌ها در رسم الخط

نشانه آوازی                                 نشانه خطی

č                                             چ

ĵ                                               ج

۴- هم‌خوان‌های انفی:

‌در زبان فارسی دری دو هم‌خوان انفی است، این هم‌خوان‌ها عبارت اند از: /m/ و/n/ هنگام  گفتن هم‌خوان‌های انفی هوای بیرون رونده از راه بینی می‌گریزد، بدین روی آن‌ها را هم‌خوان‌های انفی می‌گویند.

اکنون به ترتیب زیرین هریکی از این هم‍خوان‌ها را شناسا می‌نمایم:

۱- /m/ تار آواها می‌لرزند، پس با واک است. در نوشتار همال این آواز.م. است. شما آن را در واژه‌های «مادر»، ‌«چشم»،‌ «اما»، «شما»،‌ و دیگران دیده، شنیده و خوانده می‌توانید.

۲-/n/: تندیسه آفرینش این واج هم چون از آن /m/ است، تنها هنگام آفریدن آن نوک یا سر زبان به پس بیره‌های بالایی می‌چسپد. بنابرین /n بیره‌یی /m/ دو لبی است. در هنگام آفرینش /n/ تار آواها می‌لرزند، بنابراین، این آواز هم با واک است.

در نوشتار همال این آواز.ن. است، و شما آن را در واژه‌های«نان»، ‌«زنبور»، ‌«گردان»، ‌«جانان»، «زبان»، «کامران» و دیگران دیده، شنیده و خوانده می‌توانید.

جدول ۴٫آوازهای انفی و همانند آن‌ها در رده نویسی

نشانه آوازی                                 نشانه خطی

M                                                      م

N                                                       ن

  1. هم‌خوان‌های جانبی یا لرزشی:

در زبان فارسی دری  دو هم خوان جانبی است. از این جانبی‌ها یکی آن یا داشتن ویژه‌گی جانبی بودن لرزش نیز می‌باشد. ما اکنون این جانبی‌ها را به گونه زیرین شناسا می‌نماییم.

۱-/۱/: هنگام آفریدن این واج نوک یا سر زبان با بیره‌ها می‌چسپد، مگر زبان تندیس نیمه گنبدی تخموشی (بیضی) را اختیار می‌کند و جریان  هوای بند شده هم‌زمان با از بین  رفتن بندش از کناره‌‌ها یا از یک کناره زبان فرار می‌نماید. از همین سبب است که این آواز را جانبی گفته‌اند. تولید کننده این آواز زبان و جای تولید آن بیره است و پس واج بیره‌یی گفته می‌شود.

این واج با واک  است زیرا به هنگام آفریدن آن تار آواها می‌لرزند.

در نوشتار همال این آواز .ل. است و شما آن را در واژه‌های «لعل»، ‌»مال»، ‌«ملک»، «لب»،‌ و دیگران شنیده، خوانده دیده می‌توانید.

۲-/r/: در آفریدن این آواز هم زبان شکل نیمه گنبدی را اختیار می‌کند و هوا از کناره‌های آن فرار می‌نماید؛ مگر در این جریان زبان و به ویژه نوک آن به لرزش می‌افتد، پس این صوت هم لرزشی است و هم جانبی، به هنگام آفریدن این آواز پیش زبان با پیش کام می‌چسپد؛ بنابرین یک واج پیش کامی است. این واج هم با واک است زیرا تار آواها در هنگام گفتن آن می‌لرزند.

در نوشتار همال این آواز .ر. است و شما آن رادر واژه‌های «راه»، «اگر»، «درد»، «خراب»، و دیگران شنیده، دیده و خوانده می‌توانید.

جدول۵٫ آوازهای جانبی و همال آن در نوشتار

نشانه آوازی                                 نشانه خطی

l                                                         ل

r                                                        ر

فشرده و فرجان آن‌چه گذشت:

در زبان فارسی دری بیست و یک واج هم‌خوان وجود دارد. هم‌خوان‌های دخیل از زبان عربی نیز به این زبان آمده است. فای عجمی.ﭪ. در پیشینه ساخت این زبان هستی داشته است. که امروز بسیار نزدیک به از بین رفتن است. هم‌خوان‌های انسدادی، سایشی، جانبی، انفی و انسدادی سایشی، هسته مهم واج‌های این زبان را تشکیل می‌دهند.

اکنون به گونه بسیار فشرده هر یکی از این هم‌خوان‌ها را هم از نگاه بر آمدگاه و هم از نگاه شیوه آفرینش آن‌ها و هم از نگاه کار کرد تار آواها بیان می‌داریم:

الف انسدادی:

۱- /p/: انسدادی، دو لبی، بی‌واک

۲- /b/: انسدادی، دو لبی، با واک

۳- /t/: انسدادی، دندانی، بی‌واک

۴- /d/: انسدادی، دندانی، با واک

۵- /k/: انسدادی، نرم کامی، بی‌واک

۶- /g/: انسدادی، نرمکامی، با واک

۷- /q/: انسدادی، زبانچه‌یی، بی‌واک

(ب) سایشی:

۸-/f/: سایشی، لبی  و دندانی، بی‌واک

۹- /v/: سایشی، لبی ودندانی، با واک

۱۰- /s/: سایشی، بیره‌یی، بی واک

۱۱- /z/: سایشی، بیره‌یی، با واک

۱۲- / š/: سایشی، سخت کامی، بی‌واک

۱۳-/Ž/: سایشی، سخت کامی، با واک

۱۴- /x/: سایشی، نرم کامی، بی واک

۱۵- /ɤ/: سایشی، نرم کامی، با واک

۱۶-/h/: سایشی، خشکنایی، بی‌واک

(ج) انسدادی سایشی:

۱۷- /č/: انسدادی سایشی، سخت کامی، بی‌واک

۱۸- /ĵ/: انسدادی سایشی، سخت کامی، با واک

(د) انفی:

۱۹-/m/:انفی، دولبی، با واک

۲۰-/n/: انفی، بیره‌یی، با واک

(ه) جانبی لرزشی:

۲۱- /r/: جانبی، لرزشی، پیش کامی پس بیره‌یی، با واک

۲۲ -/l/: جانبی، بیره‌یی، با واک

 

گرفتنامه:

۱ – دکتر محمد اسلم خان، (دانش‌گاه دهلی- هند)، مسایل زبان فارسی در هند و پاکستان و بنگلادیش ( مجموعه سخنرانی‌های سومین سیمنار زبان فارسی)، تهران: مرکز نشر دانش‌گاهی، ۱۳۶۶، ص ۱۸۲٫

۲- مومن قناعت، من و شب‌های بخوابی، دوشنبه: نشریات «عرفان»، ۱۹۷۳، ص ۲۷٫

نشر شده در: دریچۀ به سوی کتاب, فصلنامه حجت, مقالات

بدون نظر.

نظر دهيد


Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.