سیری در روشنایی نامه ناصر خسرو
نویسنده: مسعود میرشاهی
منبع: فصل نامه فرهنگی، ادبی و پژوهشی حجت، سال دوم، شماره چهارم، صفحه ۵۲- ۶۲، شماره مسلسل هشتم، حوت – جدی۱۳۷۰
۱- نگاهی به نسخههای روشنایینامه:
اته مقحقق و شرق شناس اروپا در سال ۱۲۹۶ه از روی سه نسخه خطی «روشنایینامه» که در کتابخانههای شهرهای Gotha، Leyden، London پیدا کرده بود با تعین اختلافات نسخ مزبور با همدیگر، آن را در مجله (مستشرقین آلمانی) در شهر لایپزیک طبع و نشر نمود. (۱) او این اثر را رسما از ناصر خسرو دانست. بعدها همین «روشنایینامه» و نیز «سعادت نامه» منسوب به ناصر خسرو با «سفرنامه ناصر خسرو» در برلین توسط موسسه کاویانی به همت آقای غنی زاده به چاپ رسید (۲) در سال ۱۳۰۷ هجری شمسی، آقای مجتبی مینوی. روشنایینامهیی را که آقای حاجی سید نصرالله تقوی از روی چندین نسخه خطی جمع آوری و تصحیح کرده بود، با روشنایینامه چاپ برلین مقایسه کرده و آن را همراه «دیوان ناصر خسرو» با تصحیح و مقدمه آقای تقوی و آقای تقی زاده بچاپ رسانده است. (۳)
روشنایینامه چاپ برلین و آنچه توسط مینوی تصحیح شده است شامل ۳۱ مقاله است. در هر دو روشنایینامه تعداد ابیات ۱۶۲ بیت در دو مقالت که با:
بنام آنکه دارای جهانست خداوند تن و عقل و روانست
شروع و به :
بر اوارق زمان شد یاد گاری مگر تو کار بندی بختیاری
ختم میشود.
این ابیات در هیچ یکی از نسخههای آقای تقوی و دو نسخه از سه نسخه آقای اته وجود نداشته است.(۴) و آقای مینوی معتقد است که این قسمت از روشنایینامه از مجموعه دیگر که شاید نصیحتنامه نام داشته گرفته شده است. (۴) اگر این ۱۶۲ بیت را از دو نسخه چاپ شده در برلین و مینوی (تهران- اصفهان) برداریم، اولی۴۱۹ بیت و دومی ۴۲۰ بیت خواهد داشت. اینجانب نیز به سه نسخه خطی از روشنایینامه در کتابخانه ملی پاریس بر خوردم. آنها را پاک نویس کرده و با دو نسخه چاپی که در بالا اشاره شد مقایسه کرده و اختلافات را یاد داشت نمودم. البته هنوز این مجموعه به چاپ نرسیده است ولی در هر سه نسخه که به شمارههای ۷۱۸A. Persan. Sup 1777-1398 ثبت است ۱۶۲ بیت مقدم بر روشنایینامه های چاپ برلین و تهران و روشنایینامه چاپ اته وجود ندارد و آنچه میماند ۴۳۵ بیت میباشد، و از این جهت با مرحوم مجتبی مینوی، در اینکه این ۱۶۲ بیت نباید از روشنایینامه باشد موافقم.
۲- تاریخ نگارش روشنایینامه:
شاعر خود در بخشی از این مثنوی کوتاه، به نام و تاریخ و مدت تحریر آن اشاره میکند:
مر اینرا روشنایینامه نامش خرد را روشنایی از کلامش
بسال سیصد و چهل با سه بر سر که هجرت کرد آن روح مطهر
محمد آنکه از ما باد خشنود روانرا راهنمای جنت او بود
رسیده جرم خود در برج ماهی گرفته در حمل مه پادشاهی
مه شوال را روز نخستین قران اختران در برج شاهین
بکردم ختم این فرخنده دفتر برون آوردم این پاکیزه گوهر
بیک هفته رسانیدم به آخر مقالات مقدس را بظاهر
(Sup. Pers. 781 A)
همانطور که در ابیات بالا مشاهده میشود، نویسنده مجموعه شعر را روشنایینامه مینامد و سال به تحریر در آوردن آن را سیصد و چهل و سه هجری و مدت نوشتن مجموعه را یک هفته ذکر میکند و در آن حتی شرایط نجومی زمان را فراموش نمیشود. به همه اینها، اگر در مورد نام مجموعه شعر که روشنایینامه باشد و یا مدت زمانی که برای سرودن و تحریر در آوردن آن که یک هفته باشد، تردیدی نباشد ولی در مورد سالی که ذکر شده است با توجه به تاریخ تولد او که ۳۹۴ هجری میباشد(۵) مشوش است و از همین جهت باعث سرگردانی محققان شده است، تابجایی که آقای مینوی در هزاره ناصر خسرو در مشهد صریحا اعلام میدارند که روشنایینامه منسوب به ناصر خسرو از او نیست. جالب توجه است بدانیم که سال ذکر شده برای سرودن و تحریر اشعار در نسخههای مختلف متفاوت است در سه نسخه اته سالهای ۴۲۰، ۳۴۲ و ۳۲۳ ذکر شده است و آقای اته سالی که پیشنهاد میکند ۴۴۰ هجری میباشد(۶) ولی ناصر خسرو در سال ۴۴۰ هنوز در مصر بوده است.(۷) نه در یمگان، چون در روشنایینامه ابیاتی وجود دارد که گواه بر مقیم بودن ناصر خسرو بعنوان حجت در یمگان است و میآورد:
زحجت این سخنها یاد میدار که در یمگان نشسته پادشه وار
درآی ای حجت زیبا سخنگوی که بردی از ملائک در سخن گوی
زدل بگذار حجت شاعری را که کردی آشکارا ساحری را
اگر بتوانیم این سه بیت را تاییدی در تالیف روشنایینامه توسط ناصر بداینم، سال نوشتن روشنایینامه چنانکه در نسخههای اته و سایر نسخهها آمده است با زمان زندگی ناصر وفق نمیکند. نسخههای پاریس همه، با اینکه در محتوی اشعار فرق دارند ولی سال یاد شده در همه ۳۴۳ میباشد.
آقای نقی زاده در مقدمهییکه بر دیوان ناصر خسرو با تصحیح تقوی نوشته است، مطالعه دامنه داری در مورد دو بیتی که شرایط نجومی سال تحریر روشنایینامه را ذکر میکند، دارد. و در آن کوشش کرده است که تاریخی را بیابد که در آن لقب ناصر خسرو حجت باشد در یمگان همزیسته باشد و شرایط دیگر یعنی مطابقت غره شوال یا بودن آفتاب در حوت و ماه در حمل و قران اختران در برج میزان هم وفق دهد.(۸) در هر صورت به نتیجهیی نمیرسد و سال ۴۶۰ را که در آن ناصر خسرو از سفر برگشته است و ایام کهولت دی است پیشنهاد میکند و همین سال را مجتبی مینوی در روشنایینامه همراه این دیوان میآورد.
در دوره زندگی ناصر خسرو سالهایی که با این وضع نجومی ظاهرا سازگار است سالهای ۴۰۷- ۴۰۹ که دوره جوانی ناصر خسرو و ۴۳۹ تا ۴۴۱ ایامی که در مصر بوده است، میباشد و در نتیجه بیتی از روشنایینامه که زمان نوشتن را بیان میکند با این ایام وفق ندارد.(۹) درچنین شرایطی مینوی پیشنهاد میکند که بیت «سیصد چهل وسه بر سر» را باید «ششصد و چهل بد بر سر خوانده که در حقیقت سیصد را به ششصد تبدیل کرده است و او بدینسان تاریخ نظم روشنایینامه را سال ۶۴۳ میداند، که در رمضان آن سال تا شعبان ۶۴۴ قرانی بین زحل و مشتری در برج میزان بوده است. مینوی معتقد است و در قرن هفتم هجری شاید شخص دیگری در یمگان نیز با لقب حجت چنین کار را کرده است.(۱۰)
بنده نیز دلیل دیگر که گواه بر اینکه روشنایینامه از ناصر خسرو نباشد ندارم.
در هر سه نسخه پاریس «حجت» و «یمگان» ذکر شده اشت.
۳- محتوی روشنایینامه:
آنچه از روشنایینامه بر میآید، اینکه شاعر معتقد است که جهان و آنچه هستی نامیده میشود به قدرت خدا و بر اثر بروزهای مختلف و پیاپی آفریده شده است. آفریننده دانا و قاهر، خدایی که تصورش غیر ممکن است (که هست از عقل و وهم و فکر برتر)، آفریدهگاری که به هر طریقی هستی را آفریده باشد، پدیدهیی است که هیچ فکر بلند پرواز به ساحت او نمیرسد. او اصل ما فوق وجود است که خود آمده است (یک) و بروزات از او ظاهر میشوند (یکی زوگشت ظاهر) اولین بروز آفرینش عقل کل است (که اول عقل کل را کرد پیدا)، بعد از آن نفس کل میآید (زعقل کل وجود نفس کل زاد)، از پیوستن عقل کل و نقس کل اجرام مجسم زاده میشوند (چو پیوستند عقل و نفس باهم- از ایشان زاد اجرام مجسم)، چهار عنصر آب، خاک، هوا و آتش پیدا میشوند.
و اینها هستند که اساس هستی را پایه گذاری میکنند و از اینها اجرام سماوی پدیدار میشود. و با تاثیر نفس کل در آنها، اول معادن، سپس نباتات و بالاخره حیوانات بوجود می آیند.
از این چار و از آن نه ای برادر بشد موجود سه فرزند دیگر
و در نهایت انسان آفریده میشود.
موالیدند از اینها جسم انسان پدید آمد درین شش گوشه ایوان
چنین طرز فکری که در روشنایینامه به نظم در آمده است شاید جالبترین موضوع مطرح شده در آن باشد و تعجب میکنم که چرا شاعر بیش از این بدان نپرداخته است. در اشاره به منابع فلسفی شاعر در همین زمینه باید یاد آوری کنم که پیش از ناصر خسرو، گروهی از اندیشمندان و فلاسفه اسلامی به نام اخوان الصفا میزیستند و عقاید همگونهیی با ناصر خسرو را در رسایل شان بیان کردهاند.(۱۱) آنها نیز اولین بروز آفرینش را عقل کل میدانند. نفس کل را همچنان زائیده عقل کل دانسته و این نفس کل است که بروی ماده اولیه اثر کرده و از این مجموعه ماده کاملتری که جسم مطلق است بوجود میآید (عناصراولیه). این عناصر طبیعت خاص خود را دارند و اینها هستندکه افلاک و انجم را میسازند و در این کهکشانهاست که چهار (عنصر) آب، خاک، هوا و آتش باهم واکنش نشان داده و تحت تاثیر نفس کل منجر به و جود آمدن معدنیات، نباتات و بالاخره حیوانات میشوند. (۱۲)
اگر خوب به آنچه در روشنایینامه آمده است بنگریم، جهان بینی ناصر خسرو و اخوان الصفا را هم آوا میبینیم. چه ناصر خسرو و چه اخوان الصفا قصد دارند که چنین طرز فکری را به خوانندهگان آثار شان بدهند و آنها را در جهتی که نمایانگر این باشد که انسان مقصود آفرینش است برسانند.
اگر این طرز فکر حقیقت داشته باشد، روشنایینامه علیرغم سیر منطقی موضوعات مطرح شده در آن خیلی ناقص است و شاید ناصر آنرا و یا قسمتی از آنرا در فصلهای مختلف مثلا در بیان عقل کل، در بیان نفس کل، در بیان ماده اولیه، در بیان طبیعت، در بیان جسم مطلق، در بیان کیهان و بالاخره موالید آنها نوشته باشد، که در واقع همان بروزاتی است که در بخش متافزیک رسایل اخوان الصفا آمده است.
دلیل دیگری که شاید دال بر ناقص بودن روشنایینامه باشد این است که قسمت مهمی از اشعار صرف در بیان شاعری، در سبب نظم کتاب، گفتار اندر تاریخ کتاب و بالاخره گفتار اندر خاتمت کتاب شده است. در واقع، مجموعهیی به کوچکی روشنایینامه تقاضای چنین توضیحاتی را ندارد، مگر اینکه کتاب مفصلتر از اینکه هست بوده باشد. با این همه اگر قرار باشد اشارات کلی در خصوص پیدایش هستی و هستیهای اولیه انتظار ما باشد، با وصف اجمال مثنوی روشنایینامه مطلوب ما حاصل خواهد بود.
در قسمتی دیگر از روشنایینامه شاعر چندین موضوع اجتماعی را مطرح میکند مانند، گفتار اندر صفت خلوت، در مذمت دوستان ریایی، در مذمت غمازان، در نکوهش تقلید، گفتار اندر خاموشی و نگه داشتن سر، در نکوهش جاده و مال، در رضا و تسلیم وغیره……. بخش عمده این مقالات پند و اندرز به مردم است و موضوعاتی که در این بخش نیز مطرح گردیده هم ناقص است و هم پراگنده. و اگر در همینجا، روشنایینامه را با سعادت نامه منسوب به او مقایسه کنیم به نقص فاحشی که در روشنایینامه در زمینه طرح عمدهترین مسایل اجتماعی و اخلاقی وجود دارد پی خواهیم برد. به همه حال این نواقص میتواند دلایل گوناگونی داشته باشد. شاید یکی از دلایل این است که او مدت زمان کوتاهی را برای نوشتن کتاب صرف نموده است البته این احتمال را میتوان در نظر گرفت که غبار ساخته ازحملهها، قشریگریها و خصومتهای تاریخی همچنانکه پارهیی از آثار دیگر را محو نموده است برخی از مقالات مکمل بر روشنایینامه را از محققین و تاریخ نویسان مخفی نگه داشته باشد.
با مقایسه روشنایینامه با سایر آثار ناصر خسرو و با توجه به نواقص ذکر شده، احتمال اینکه این کتاب از ناصر خسرو نباشد وجود دارد.
روشنایینامه را هر کسی سروده باشد مقصود از نوشتن آن، روشنگری توده مردمی است که شاعر خودش را مسوول تعلیم آنها دانسته است و به همین جهت سخنانش را با مسئله آفرینش شروع کرده و میخواهد خواننده را با یک سیر منطقی نکات تاریک ذهن را در مسایل گوناگون روشن سازد (همانطور که اخوان الصفا کردند). ناصر خسرو کتاب زادالمسافرین را نیز به همین منظور نوشته است: «واجب دیدم این کتاب را …… و خردمندان را بنمایم به برهانهای عقلی و به حجتهای منطقی که آمدن مردم از کجاست و باز گشتن به چیست».(۱۳)
مسئله آفرینش یکی از موضوعات بغرنج فکر بشری بوده و از سالهای دراز، از موقعی که بشر قادر به تفکر بود، این سوال همیشه برایش مطرح بوده است. ناصر خسرو از جمله دانشمندان نادری است که مسائل مذهبی را از طریق عقل بررسی میکند و جالب اینجاست که نظریههای او اکثرا با نظریات جدید علمی مطابقت دارند. ماده، حرکت و زمان از موضوعات جالبی هستند که در زادالمسافرین مطرح و بحث شده است و شایسته آنست که فزیکدانان با دقت بیشتری نظر بر آن بیفگنند. بعنوان مثال، زمان از نظر ناصر خسرو نسبی است و در زادالمسافرین از آنجا که محمد زکریای رازی زمان را مانند پیشکسوتانش مطلق میداند بسختی حمله میکند.(۱۴)
نیوتون نیز به زمان مطلق معتقد بود و فقط در اوایل قرن بیستم است که نسبی بودن زمان ثابت شده است.(۱۵)
نکته دیگری که هم در روشنایینامه آمده است و هم در زاد المسافرین و قبلا نیز توسط اخوان الصفا مطرح شده بود، نفس کل است. نفس کل که همیشه موضوع بحثهای فلسفی است شاید در آینده یکی از موضوعات علمی ارزندهیی باشد که ما را در جهت پیدا کردن راز آفرینش هدایت خواهد کرد. خواجه نصیر الدین طوسی نیز بعد از ناصر خسرو چنین ایده فلسفی داشته است و به عبارت او: «آنچه بدون توسط چیزی از امر صادر شد، عقل کل است و دیگر موجودات به توسط متوسطان از امر در وجودند، مثلا نفس به توسط عقل و هیولا و طبیعت و جسم به توسط نفس و…..».(۱۶)
ناصر خسرو در روشنایینامه به جزئیات نفس کل نپرداخته است ولی در زادالمسافرین به تفصیل در مورد آن صحبت میکند و دلیل میآورد که صانع عالم جسم نفس کل است و آورده است که:«…. دلیل بر آنکه صانع عالم جسم نفس کل است و او جوهری لطیف است که مر او را به فعل او شاید دانستن و او بر جسم پادشاه است».(۱۷) در اینصورت نفس کل نیرویی ضروری برای شکل دادن به ماده است. میدان تاثیر او وسیع و در جریان آفرینش مدام ناظر بر حرکت ماده است و نیرویی است که بواسطه آن تکامل حرکت ماده میسر است و بصورتهای گوناگون، اجسام متفاوت را در جهت تکامل به پیش میبرد و نیرویی واحد است.
نفس کل را که در جهان بر حرکت ماده حکومت میکند نباید با نفس جسمانی که در هر موجودی است اشتباه کرد. نفس جسمانی مثلا هر ردهیی از حیوانات را بسوی تکامل میبرد ولی نفس کل روی قوانین کلی از جمله نفس جسمانی موثر است.
علم امروز به مسئلهیی رو برو است که در آن نظم بی نظمیها مطرح است. تقریبا پذیرفته شده است که آنچه هستی است از ذرات بنیادی که کوارک و لپتون نام دارند ساخته شده است(۱۸) از همین ذرات است که اجزاء سازنده اتم که الکترون، پروتون، نیوترون و …… ساخته میشوند. از اتمها، مالکولها، گیاهان و بالاخره تکامل حرکت ماده به تولید حیوانات و نهایتاً به انسان میانجامد. محاسبات نشان داده است که ۹۸ فیصد آنچه را که هستی است گازهای سبک هیدروژن و هلیم تشکیل دادهاند. از دو درصدی که میماند سایر عناصر جدول مندلیف ساخته شده است.(۱۹)جالب اینجاست که از نظر ترمودینامیکی تمام فعل و انفعالات تبدیل انرژی به ماده در حالت تعادل است، و آنچه به نام موجود زنده نامیده میشود بخش بی نهایت کوچکی از دو درصد هستی میباشد. موجود زنده که مجموعهیی از ماده است که در آن واکنشها بطور منظم انجام میگیرند و آن نهایت نظم در بی نظمیها است. اصل دیگری از ترمودینامیک موضوعی بار بحث میکند که در آن تمام سیستمها به سوی بی نظمی میروند. با تمام اینها میتوانیم تصور کنیم که برای اینکه نظمی در بینظمیها وجود داشته باشد یا بقول جک لنو اتفاق و احتیاج است(۲۰) و یا بقول ناصر خسرو نفس کل.
پا نوشتها:
۱- Zeit schrift der Deutshen Morgen Landischen Gesellschaft.
- سفر نامه ناصر خسرو علوی. انتشارات کاویانی، چاپ برلین، با مقدمه م- غنی زاده، ۱۳۴۱ هجری (این کتاب دوباره در تهران توسط انتشارات کتاب فروشی محمودی چاپ و منتشر شده است).
۳- دیوان اشعار حکیم ابو معین حمید الدین ناصر بن خسرو قبادیانی با تصحیح آقای حاجی سید نصرالله تقوی همراه روشنایی نامه، سعادت نامه و رساله. با مقدمه آقای تقی زاده و به کوشش مهدی سهیلی چاپ چهارم، انتشارات تائید اصفهان ۱۳۵۵.
۴- مجتبی مینوی. روشنایی نامه ناصر خسرو و روشنایی نامه منظوم منسوب به او- یاد نامه ناصر خسرو، انتشارات دانشگاه فردوسی، ص ۵۷۴- ۵۸۰ .
۵- بگذشت ز هجرت پس سیصدونود چهار
بگذاشت مرا مادر بر مرکز اغبر
ص ۱۷۳، دیوان ناصر خسرو با تصحیح نصرالله تقوی، ۱۳۵۵.
۶- مقدمه سفرنامه ناصر خسرو چاپ برلین به توسط م. غنی زاده. و روشنایی نامه ضمیمه کتاب در صفحه ۳۵.
۷- همان کتاب، مقدمه به توسط م. غنی زاده. ص «ی».
۸- دیوان ناصر خسرو (پانویس ۲). ص «نح».
۹- رجوع شود به پانویس شماره ۴.
۱۰- همان ماخذ.
۱۱- Yres Marquet, 1a philosophie des ikhwan alsafa de dieu a 1’homme.
تز دانشگاه سور بن، ۱۹۷۱.
۱۲- همان ماخذ.
۱۳- زادالمسافرین، خواجه حمید الدین ابومعین. ناصر بن خسرو الحارث القبادیانی البلخی المروزی با مقدمه قویم، اسفند ماه ۱۳۳۸، تهران: کتابفروشی ابن سینا.
۱۴- همان کتاب، ص ۷۷-۸۲ قول دهم، اندر زمان.
۱۵- Stephen W.Hawking une breve histoire du temps Flamarion- PARIS.
بخش فضا و زمان، ص ۳۴-۵۴ .
۱۶- تصورات خواجه نصیرالدین طوسی.
۱۷- زاد المسافرین (پانویس شماره ۱۳)، ص ۱۱۸ در قول پانزدهم، اندر صانع عالم جسم که چیست.
۱۸- Haim Harari. La structure des quarks et des Leptons. Pour La Science Jun 1983. PARIS.
ص ۹۲- ۱۰۷.
۱۹- D. Schramm, G. Steinman, particular les elementariness et theories cosmologique. Pour La Science. aut 1988.
ص ۷۴- ۸۱.
۲۰- Jacques Monod. Le hazard et La necessite Seuil 1970 PARIS.