کریم نزیهی(جلوه) فرهیخته مرد ادیب

کریم نزیهی(جلوه) فرهیخته مرد ادیب

نویسنده:  محمد امین متین اندخوی

منبع: فصل نامه فرهنگی، ادبی و پژوهشی حجت، سال دوم،  صفحه ۸۰- ۸۹، شماره مسلسل هشتم، حوت – جدی۱۳۷۰

سر زمین ادب پرور ما، این بیشه جاودانه سرسبز و بارور فرهنگ هم‌واره رویش‌گاه و پرورش‌کده نخل‌های پر بار دانش، حکمت، ادب و هنر بوده است که پیوسته در آن به بالنده‌گی قد افراشته، بارور شده و برگ و شکوفه کرده و به ثمر نشسته‌اند. از زمره نخل‌های سرسبز این بیشه و خرم فرهنگ یکی‌هم شادروان محمد کریم نزیهی، شاعر، دانش‌مند و پژهش‌گر شناخته شده کشور است. وی فرزند قاضی بابا مراد ‌اندخوییست که به سال ۱۳۲۳ هجری قمری، هنگامی‌که پدرش قاضی ولایت بلخ بود، در گذر در بار شهر مزار شریف چشم به جهان گشود. پس از کسب آموزش‌های نخستین دوره رشدیه را در مدرسه حبیبیه سپری کرد و به موازات آن آموزش‌های عصری و علوم اسلامی را در محضر پدر خویش فرا گرفت او به زبان‌ها و ادبیات دری و اوزبیکی تسلط و دسترس کامل داشت و در این دو زبان آفریده‌های ارزش‌مندی دارد‌.

افزون بر آن‌ها، با زبان‌های ترکی عثمانی، عربی و انگلیسی نیز آشنا بود. نزیهی در سال ۱۳۱۰ خورشیدی سمت عضویت انجمن ادبی کابل رایافت فعالیت‌های نزیهی تنها به تحقیق و پژوهش در عرصه فرهنگ و ادبیات محدود نمی‌گردید، وی در جنبش‌های اجتماعی نیز فعالانه شرکت می‌جست.

چنان‌که در جنبش مشروطه خواهی دوم همگام با دیگر مشروطه خواهان کشور سهم فعال گرفت.

اندیشه‌های جنبش مشروطه خواهی که در آن زمان یک جنبش مترقی بود، افزون بر فعالیت‌های اجتماعی نزیهی در آفریده‌های ادبی‌اش نیز نفوذ نموده و بازتاب روشنی یافته است.

چنان‌که شادروان میرغلام محمد غبار مورخ توانای کشور، در کتاب «افغانستان در مسیر تاریخ» ضمن اقتباس پارچه شعری از نزیهی می‌نگارد : «یک شاعر روشن فکر ( از گروه دوم ) در بین این ویرانی و انهدام کشور جوانان را به مبارزه دعوت کرده چنین گفت:

تاکی از جور و ستم شکوه و فریاد کنید

سعی برهم زدن منشاء بیداد کنید

دست ما دامن تان باد جوانان غیور

که از این ذلت احوال همه آزاد کنید

صد هزاران چو منت آتش بیداد بسوخت

نه نشینید ز پا دمبدم ارشاد کنید

فتنه انگیخته تبعیض نژادی در خلق

فکر آینده ملک خود و اولاد کنید

چندی از خوان نعم سر خوش و شیرین کامند

گریه بر فاقه کشان خود و فرهاد کنید

خانمان کرد تبه تا شود آباد خودش

خانه ظلم و ستم یکسره برباد کنید

تا شود بر همه‌گان امن و عدالت قایم

عالمی را ز مساوات و حق ایجاد کنید

ای جوانان، ستم مرتجعان چند کشید

تابکی رحم به این دسته شیاد کنید

ننگ دارد بشریت ز چنین کهنه رژیم

طرح ویرانی این بلکه ز بنیاد کنید

آشیان همه مرغان ز ستم آتش زد،

قصد آتش زدن خانه صیاد کنید

ندهند ارزش کاهی به حقوق بشری

تکیه به، برخود و بازوی چو فولاد کنید

غازه سازید ز خون شاهد آزادی را

تا ز خود روح شهیدان وطن شاد کنید

 

هر کجا لاله رخی با قد سروی بینید

یک نفس یاد از ین جلوه ناشاد کنید

در خور یاد کرد است که در این کتاب با وجود نقل شعر نزیهی و ابراز نظر در باره او، اشاره صریحی به نام وی صورت نگرفته است. ولی از آ‌ن‌جا که در مقطع شعر، تخلص شاعر، یعنی «جلوه» آمده است به یقین می‌توان اظهار داشت که منظور شاد روان غبار از «یک شاعر روشن‌فکر‌» همان نزیهی می‌باشد چند بیت از این شعر در کتاب «سیماها و آواها» نیز ضمن زنده‌گی نامه شاعر به عنوان نمونه کلام او آورده شده است.

شاد روان نزیهی به صفت دانش‌مند و رجل اجتماعی از اعتماد عمیق مردم، به ویژه اهالی اندخوی برخوردار بود. وی در دوره هفتم و هشتم شورای ملی وظیفه نماینده‌گی مردم اندخوی را در آن شورا بعهده داشت. پس از پایان دوره و کالت مدتی کارمند صدارت بود و بعد از آن باز نشسته شد.

نزیهی در تاریخ ادبیات افغانستان و زنده‌گی نامه شخصیت‌های بزرگ سرزمین خراسان نیز تحقیقات فراوانی انجام داده است. از وی رساله‌یی به نام تاریخچه ادبیات افغانستان به سال‌های ۱۳۱۴ – ۱۳۱۵ خورشیدی در سال‌نامه کابل به نشر رسیده است. این کتاب در برگیرنده ادبیات  دوره مغول است.

علاوه بر آن مقالات تحقیقی متعددی از شاد روان نزیهی در مجله‌های معتبر کشور، بخصوص مجله «کابل» که در آغاز به زبان دری منتشر می‌گردید، به چاپ رسیده‌اند.

چنان‌که این فعالیت‌های ادبی و کارهای پژوهشی نزیهی را نظر هم مسلکان هم‌روزگار اومکتوم نمانده، در کتب و رسالات خویش از وی با احترام نام برده‌اند.

در کتاب «سیر ادب در افغانستان»، تالیف محمد عثمان صدیقی در باره نزیهی چنین می‌خوانیم :« از محققان و نویسنده‌گان ادبی است که سال‌ها عضو انجمن ادبی کابل بوده ، آثارش مسلسلاً در مجلات کابل نشر شده است. طرز نگاهش نافذ و منطقش قوی است.»

شاد روان نزیهی از قریحه عالی شعری بر خود دار بود و به دو زبان دری و اوزبیکی شعر می‌سرود و در شعر «جلوه» تخلص می‌کرد‌. اشعارش دارای محتوای تغزلی و اجتماعیست، در شعر دری سبک ابوالمعانی بیدل را در نظر داشت و در اشعار ترکی اوزبیکی از محمد فضولی پیروی می‌نمود. وی از ژانرهای شعری بیشترینه به غزل گرایش داشت، سروده‌هایی در قالب قصیده، مثنوی و رباعی نیز دارد. اشعارش در مطبوعات کشور، به ویژه در مجله‌های «ادب» و«عرفان» و«ژوندون» به پیمانه زیاد به نشر رسیده‌‎اند.

مرحوم نزیهی در داخل و خارج کشور با چهره‌‎ها و حلقه‌های ادبی و فرهنگ پیوند داشته و این روابط صمیمانه بر اساس مفاهیم عالی فرهنگی استوار بوده است چنان‌که، شاعر ما، طی مشاعره‌ها و گاهی هم در مقطع اشعاری این‌گونه مناسبات را تبارز داده است. به رنگ نمونه، در مقطع غزلی احساس خود را نسبت به عبدالرحمن پژواک، شاعر و نویسنده توانای کشور چنین بیان می‌دارد:

رسان تو جلوه به پژواک این پیام از من

که شور در فلک از ناله‌های زار منست

هم‌چنان دو قطعه غزل از این دو سخنور بلند آوازه را که به یک وزن و قافیه سروده شده است، در دست داریم در مقطع غزل نزیهی، احساس لطیف او نسبت به دوست قلمی‌اش با لطف کلام تبارز یافته که در زیر هر دو غزل را طور نمونه نقل می‌نمایم.

از پژواک:

روز گاری شد که گرد ما هوا نگرفته است

دل پیام وصل او را از صبا نگرفته است

تا تو رفتی از برم ای ساقی بزم وصال

جام خالی را کسی از دست ما نگرفته است

عمرها شد چشم ما بر چشم مستی وا نشد

ساغری از دست مستی دست ما نگرفته است

گر بهار ما گلستانی ندارد باک نیست

برگ سبزی را کسی زین بینوا نگرفته است

دل سزاوار ملامت‌هاست اما چاره چیست

دانش ما بر کسی هرگز خطا نگرفته است

گرچه خود پژواک جز عکس صدایی نیستم

هیچ کوهی نیست کز ما یک ندا نگرفته است

 

از نزیهی ( جلوه ):

تا که خونم چون حنا آن دست و پا نگرفته است

کام دل را از تو ای کان ادا نگرفته است

بسمل ما کی به آسانی سپارد جان به مفت

یک نگه از نرگسش تا خون‌بها نگرفته است

بر ندارم از گریبان هیچگه دست نیاز

تا که طرف دامن آن بی وفا نگرفته است

از حریم خود اگر پیر خراباتم کشید

سبحه و سجاده را از دست ما نگرفته است

بر نمی‌خیزد زدل از ناتوانی ناله‌ام

تا که از یاد قد سروت عصا نگرفته است

هم‌چو ماه نو به خود پیوسته می‌بالم ز ذوق

تا کران آن ماه تابان خود زما نگرفته است

عالمی را کرده بس آشفته و بی‌خود بهار

نگهت آن زلف ترسم از صبا نگرفته است

کی شود اشعار نغزت جلوه منظور بتان

تا که رنگ و شیوه پژواک را نگرفته است

به همین گونه، شاعر، زمانی‌که در مشهد به حیث وکیل التجار افغانی در کشور ایران ماموریت داشت در آن سرزمین نیز با بسی از سخنوران و فرهنگیان فرهیخته پیوند عمیقی بر قرار نموده در مصاحبت‌ها و نشست‌های ادبی مشاعره‌ها و مناظره‌ها را سازمان داده است و خاطرات بس ارزش‌مندی از این پیوندهای معنوی از خود به جای گذاشته چنان‌که وقتی ماموریت نزیهی در برج جدی سال ۱۳۴۵ خورشیدی در مشهد خاتمه یافت و او آهنگ عزیمت به کورش نمود، در شب وداع شاعر و دانش‌مند معاصر ایران مرحوم احمد گلچین معانی منظومه زیرین را در این رابطه سروده و در آن احترام عمیق خویش را نسبت به مقام دانش و سخنوری نزیهی ابراز داشته است:

در گلستان معانی عندلیبــــی داشتیـــــــم

وز نصاب دانش و فضلش نصیبی داشتیم

من غریب و او غریب اما به هم چون جان و دل

در دیار غربت اقبال غریبی داشتیم

خورده هر یک لطمه‌های بیشمار از روزگار

در ره هستی فرازی و نشیبی داشتیم

زنده‌گـــی تمهید شد دلمــــرده‌گی پدرود گفت

چون نزیهی تا مسیحا دم طبیبی داشتیم

عاقبــــت دوران جدایی در میان ما فگنـــــد

در کمین گاه خفا گویا رقیبی داشتـــــیم

خوش بیان و خوش زبان و ریزه کار و نکته سنج

بر فراز منبــــــر دانش خطیبی داشتیـــــم

بود گلچین جلوه‌گــــر تا جلوه پیش چشــــم ما

دوستی، غمخواری، استادی، ادیبی داشتیم

مشهد نیم شب چهار شنبه،

چهاردهم دیماه سال ۱۳۴۵ ش،

احمد گلچین معانی

محمد کریم نزیهی جلوه در سال ۱۳۶۲ خورشیدی در اثر مریضی که عاید حالش گردیده بود، به عمر ۷۹ ساله‌گی داعیه اجل را لبیک گفت روانش شاد باد! رباعی زیرین که دربر گیرنده ماده تاریخ وفات اوست، به خامه نگارنده این سطور تعلق دارد:

استاد سخن نزیهی خوش آداب

در چهره زدای دریغ از خاک نقاب

 

چون سال وفاتش ز خرد جستم، گفت

از«شاعر نکته دان دوران» در یاب

از شاد روان نزیهی افزون بر آثار علمی و مقالت‌های پژوهشی متعدد سروده‌های گران‌بهایی بزبان‌های دری و اوزبیکی نیز به یاد گارمانده است.

بسیاری از این اشعار در دوران حیاتش در جراید و مجلات کشور به نشر رسیده‌اند، ولی نخستین گزیده اشعار دری نزیهی که در برگرنده ۴۴ پارچه از غزلیات شور انگیز اوست به سال ۱۳۶۷ خورشیدی از سوی انجمن نویسنده‌گان افغانستان به اهتمام بی بی گل معروفی حلیه طبع پوشیده است. نگارنده در این‌جا لازم می‌بیند تا چند نکته را در باب این مجموعه ابراز نماید:

اگر چه در امر صحافت و تنظیم اشعار در صفحات این مجموعه ذوق نهایت عالی مبذول گردیده ولی با دریغ فراوان باید گفت که اغلاط زیاد طباعتی آن بدون تصحیح باقیمانده است ای کاش، پروف خوانان با در نظر داشت خصوصیات شعر در زمینه توجه معطوف می‌داشتند.

نگارنده، هنگامی‌که مجموعه را بدون «درست نامه» به دست آوردم، از عدم دقت پروف خوانان متاسف گردیده خواستم درست‌ نامه‌یی ترتیب داده بدان بیفزایم، چنان‌که این کار را با ارادت سر شاری که به شعر و ادب و خصوصآ به مرحوم نزیهی داشتم تا حدود توان ترتیب و در اخیر صفحه مجموعه افزودم.

در صفحه چهارم پشتی مجموعه فشرده زنده‌گی نامه شاعر بدون فوتوی وی نوشته شده است. در این نبشته ضمن تذکر سایر اوصاف حمیده شاعر به آشنایی او افزون به زبان مادرش (اوزبیکی) به زبان‌های عربی، ترکی، انگیسی و دری نیز اشارت رفته است. باید خاطر نشان ساخت که اشاره بر بلدیت نزیهی به دیگر زبان‌ها چون عربی، ترکی استانبولی (عثمانی ) و انگلیسی امریست نیکو، ولی متذکر باید شد که مناسبت شاد روان نزیهی با زبان دری صرف آشنایی نبود، بلکه بدان تسلط تام داشت. زیرا او به این زبان  پژوهشی‌های پر غنایی انجام داده که از ارزش عالی برخوردار اند و بالاتر از همه، او به این زبان اشعار نابی سروده که بخشی از آن در این مجموعه گرد آورده شده است.

باید خاطر نشان ساخت که در برخی از کتب نشر شده در کشور بعضا در بیوگرافی مرحوم نزیهی نکات غیر دقیق راه یافته است.

به طور نمونه، در کتاب «جنبش مشروطیت در افغانستان» تالیف مرحوم عبدالحی حبیبی زادگاه نزیهی شهر کابل نشان داده شده است که اشتباه آمیز است. زیرا موصوف در سال ۱۳۲۳ ه.ق. مطابق ۱۲۸۳ خورشیدی در مزار شریف دیده به جهان گشوده و این تاریخ مصادف با  با زمانیست که پدر مرحوم نزیهی در مزارشریف به حیث رییس محکمه آن‌جا ( از سال ۱۲۸۳ ش، تا سال ۱۲۹۲ ش. ) ایفای وظیفه می‌نمود .

چون نزیهی در سال ۱۳۶۲ ش، ‌به عمر هفتاد و نه سالگی وفات یافته و بنابراین سال تولدش به سال ۱۲۸۳ ش،  مطابقت می‌نماید و این مصادف با زمانیست که پدر مرحوم نزیهی در مزارشریف امور قضا را بعهده داشته است. این استناد ضمن صحبت با محترم الحاج صوفی محمد رحیم قاضی زاده برادر مرحوم نزیهی که شخص دانش‌مند و فاضل و اکنون در قید حیات می‌باشد، درج گردید.

چنان‌که در بالا اشارت رفت، شادروان نزیهی کارهای پژوهشی ارجناکی به ثمر رسانیده و مقالات متعددی از وی در مجلات کشور به نشر رسیده اند که در این‌جا آن‌ها را شناسا می‌نماییم:

مجله کابل

قاضی زاده کریم

۱– اهمیت ادبیات، سال اول ش۱، ۱۳۱۰ ش، ص ۱- ۱۲ .

۲- عادت و نفوذ آن، سال اول، ش۲، ۱۳۱۰ ش، ص ۱- ۱۲ .

۳– وظیفه شناسی، سال اول، ش۵، ۱۳۱۰ ش، ص ۶ – ۹ .

۴– اعجاز قرآن، سال اول، ش ۵، ۱۳۱۰ ش، ص ۳۲ – ۳۶ .

۵–  انتقاد، سال اول، ش ۱۰، ۱۳۱۱ ش، ص ۳۲ – ۳۶ .

۶– دیانت و تهذیب اخلاق، سال اول، ش ۱۱، ۱۳۱۱ش، ص ۳۷– ۴۳

نزیهی کریم، مجله کابل

– مولفات افغانستان، سال دوم، ش ۱۲، سال ۱۳۱۲، ۶۹ – ۸۹ .

۲- مولفات افغانستان ، سال سوم ، ش۱، سال ۱۳۱۲، ص ۵۶ – ۶۷ .

۳–آثار محررین افغانستان،سال سوم، ش۲، سال ۱۳۱۲، ص ۱۶۸-۱۷۵

۴- آثار محررین افغانستان، سال سوم، ش۳، سال ۱۳۲۱، ص ۶۸ – ۷۲

۵– مشاهیر افغانستان، سال سوم، ش۵ ، ۱۳۱۲، ص ۶۳- ۷۴ .

۶- آثار محررین افغانستان، سال سوم، ش۵، ۱۳۱۲، ص ۸۶ – ۹۰.

۷- مشاهیر افغانستان، سال سوم، ش۷، سال ۱۳۱۲، ص ۶۵- ۶۹ .

۸– مشاهیر افغانستان، سال سوم ، ش۹‌، سال ۱۳۱۲، ص ۶۵ – ۶۹ .

۹- آثار محررین افغانستان، سال سوم، ش۹، ۱۳۱۲، ص ۷۷ – ۸۳ .

۱۰– مشاهیر افغانستان، سال سوم، ش ۱۰، ۱۳۱۳، ص ۴۲ – ۴۶ .

۱۱– مستشرقین، سال سوم ، ۱۳۱۳، ص ۷۸ – ۷۹.

۱۲– ضرر مستشرقین، سال سوم ، ش ۱۱، ۱۳۱۳، ص ۸۰ – ۸۶ .

۱۳– مشاهیر افغانستان، سال سوم، ش۱۱، ۱۳۱۳، ص ۵۶ – ۶۰ .

۱۴- مشاهیر افغانستان، سال سوم، ش۱۲، ۱۳۱۳، ص ۳۴ – ۴۰ .

۱۵ـ مشاهیر افغانستان، سال چهارم، ش۴، ۱۳۱۳، ص ۲۴ – ۴۰ .

۱۶- مشاهیر افغانستان، سال چهارم، ش ۵ ،‌۱۳۱۳، ص ‌۳۴ – ۴۰ .

۱۷– بلخ، سال چهارم، ش۵، ۱۳۱۳، ص ۶۷ – ۷۴ .

۱۸– تتبعات تاریخ راجع به بلخ، سال چهارم، ش۶، ۱۳۱۳ ص، ۵–۶۵

۱۹- تتبعات تاریخ راجع به بلخ، سال چهارم، ش۷، ۱۳۱۳ص، ۵۷– ۶۵

۲۰- تتبعات تاریخ راجع به بلخ، سال چهارم، ش۸، ۱۳۱۳ص، ۷۴– ۸۰

۲۱- تتبعات تاریخ راجع به بلخ،سال چهارم، ش۱۱، ۱۳۱۴ص، ۸۲–۹۱

۲۲- تتبعات تاریخ راجع به بلخ، سال چهارم، ش۵، ۱۳۱۴ ص، ۷۵– ۸۰

نشر شده در: فصلنامه حجت, مقالات

بدون نظر.

نظر دهيد


Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.